جریمه ۱۱۰ میلیون تومانی کتابخانه برای نداشتن پارکینگ / بیت‌الهدی؛ خانه هدایت سبزوار

کتاب خانه بیت الهدی سبزوار-مقیمی

کتاب خانه بیت الهدی سبزوار-مقیمی nemz.ir

بازدیدها: 242

جریمه ۱۱۰ میلیون تومانی کتابخانه برای نداشتن پارکینگ / بیت‌الهدی؛ خانه هدایت سبزوار

در یک روز گرم تابستانی میهمان یکی از فرزندان واقفان سبزوار می‌شوم که بخشی از زندگانی‌اش را وقف فرهنگ و ادب دیار سربداران کرده‌ است و زمانی که کودکی بیش نبوده میهمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی شده است.

بیت الهدی، خانه هدایت سبزوار

در میان شلوغی شهر سبزوار در یک خیابان خلوت و قدیمی در مرکز شهر که به تازگی گسترش یافته و برخی از قسمت‌های آن آسفالت شده است، با راهنما گرفتن از یک بنر پلاسیده و آفتاب سوخته و تابلویی کوچک در خیابان سهراب ۴ قدم به کتابخانه‌ای وقفی می‌گذارم که از ساخت آن یک دهه بیشتر نمی‌گذرد.

در ابتدای ورود به ساختمان تصویر واقفان اصلی کتابخانه به همراه وقفنامه‌ای‌ که در مسیر راه پله قرار گرفته نشان از وقفی بودن این مکان دارد.

وقتی پای به کتابخانه در طبقه سوم ساختمانی چهار طبقه می‌گذارم، فرزند واقف و از بانیان این کتابخانه در سالن اصلی نشسته، با معرفی خود، نزد او می‌روم تا از سرگذشت این کتابخانه وقفی بیشتر بدانیم.

مهدی مقیمی در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار می‌کند: قبل از اینکه دو طبقه از ساختمان وقف کتابخانه و کتابخوانی شود مادرم بسیار دوست داشت این منزل که بنای نو شده ساختمان قدیمی منزل مسکونی‌ آن‌هاست حسینیه و مکانی برای اقامه نماز و عزاداری سیدالشهدا(ع) و ائمه اطهار(ع) شود.

نقل مکان از تهران به کرمان

وی با اشاره به سرگذشت خودشان که از کارمندی مرحوم پدرش که واقف اصلی این کتابخانه بوده و از تهران آغاز شده و بعد از زندگی در کرمان به سبزوار، زادگاه اولیه خودشان رسیده‌اند، بیان می‌کند: مرحوم ابوی کارمند بانک پارس شاهنشاهی بودند و برای استفتا در سال ۴۵ محضر رهبر کبیر انقلاب رسیدیم و اجازه خواستند که از بانک بیرون بروند و به شغل دیگری مشغول شوند اما امام(ره) عنوان کردند مطابق روشی که برایتان بیان می‌کنم تا زمانی که این دستور را اجرا کنید می توانید در آنجا مشغول به کار شوید.

وی ادامه داد: پدرم علاقه‌ای به کار در بانک نداشت و به پیشنهاد یکی از دوستانش بعد از مدت کوتاهی دیدار با رهبری مسئولیت مالی برق منطقه‌ای کرمان را پذیرفت و از تهران خارج شدیم. در زمان پیروزی انقلاب اسلامی تلاش داشتیم که به سبزوار هجرت کنیم اما به دلیل صداقت و رضایت مسئولان برق کرمان از پدرم، امکان انتقالی وی ممکن نشد اما بعد از انقلاب اسلامی با اذن رهبری، تمام کارمندانی که در شهرستان‌ها غیربومی بودند، موفق شدند به زادگاهشان بازگردند و یکی از آن‌ها خانواده ما بود که به سبزوار بازگشتیم و به همراه پدر در شرکت برق سبزوار مشغول به کار شدیم.

مقیمی در حالی که در فکر فرو رفته، بیان می‌کند: گویی همین دیروز بود، مرحوم ابوی گرامی زمانی که در بانک شعبه تهران مشغول فعالیت بود، موفق شد برخی از سارقان و افرادی که اقدام به چاپ پول‌های تقلبی می‌کنند را به دست عدالت بسپارد؛ بنابراین دارای شهرت صداقت و امانت‌داری بود و زمانی که رهبر معظم انقلاب به جیرفت کرمان تبعید شد، پدرم علاوه بر اینکه دیدارهای زیادی با رهبری انجام می‌داد، در فعالیت‌های مبارزاتی انقلاباتی نیز نقش داشت، به‌نحوی که در مسجد طباطبایی کرمان آن دوره، اعلامیه‌های حضرت آیت‌الله خمینی(ره) را توزیع می‌کرد.

پیشنهاد ساخت کتابخانه

مسئول اتفاقات برق سبزوار در دهه ۶۰ شمسی با بیان خاطراتی از دوران سربازی خویش در تهران تصریح می‌کند: بعد از فوت مادر در سال ۸۶ که علاقه زیادی به تأسیس حسینیه داشت، به پدر پیشنهاد کردیم با توجه به اینکه دو حسینیه و مسجد در نزدیکی منزل ما وجود دارد، یک مرکز فرهنگی و کتابخانه تأسیس کنیم تا فرهنگ کتابخوانی در این شهرستان گسترش یابد.

وقتی صحبتش به اینجا می‌رسد، کمی مکث می‌کند و یاد وعده‌های برخی از مسئولان و برخی از اعضای شورای اسلامی شهر سبزوار می‌افتد که هیچکدام به وعده‌هایشان عمل نکردند و به همراه مرحوم پدرشان یک تنه با تمام مشکلات برای پویایی فرهنگ سبزوار قدم برداشتند و این گونه اقدامات را رها نکردند.

رئیس توزیع برق شهرستان داورزن در سال ۸۶ با بیان اینکه بعد از بازنشستگی در سال ۸۷ کلنگ احداث کتابخانه بیت‌الهدی را بر زمین زدیم، اضافه می‌کند: دو طبقه از ساختمان ۴ طبقه را بعد از واگذاری به خانه سالمندان سبزوار، برای اداره کتابخانه و به دلیل عدم توانایی آن‌ها، به اداره نهاد کتابخانه‌های عمومی سبزوار به‌صورت وقف در ابتدا به‌صورت ۱۰ ساله و بعد به‌صورت ۳۰ ساله واگذار کردیم.

وی با اشاره به اینکه بعد از تکمیل ساختمان کتابخانه شهرداری سبزوار ۱۱۰ میلیون تومان به علت نبود پارکینگ جریمه برایمان نوشتند که بعد از فوت ابوی همچنان بدهی آن پرداخت نشده ماند، بیان می‌کند: حدود ۲ سال و نیم ساخت این کتابخانه به طول انجامید و یک ریال شهرداری و شورای اسلامی شهر سبزوار برای ساخت آن ـ برخلاف وعده‌های داده شده ـ کمک نشد و گاهی نیز چوب لای چرخ ساخت آن می‌گذاشتند، سه مرتبه شهرداری سبزوار ما را به مشهد فرستاد که یکبار با مرحوم پدرم به مشهد رفتیم و از استان تقاضای کمک برای حل مشکلات کردیم که در نهایت جواز ساخت صادر شد.

مقیمی با انتقاد از اجازه ندادن برخی از همسایگان برای نصب تابلو کتابخانه در ابتدای کوچه و عدم پرداخت هزینه ساخت یک تابلو ساده و بنر به نام کتابخانه، از سوی شهرداری سبزوار برای راهنمایی مردم جهت استفاده از کتابخانه، اضافه می‌کند: تا مدت‌ها پول آب، برق و گاز این کتابخانه را خودم پرداخت می‌کردم و این روزها با گران شدن هزینه‌ها، توان پرداخت این هزینه‌ها را نداریم.

صحبت‌های شیرین آقای مقیمی آنقدر طولانی می‌شود که صدای مؤذن وقت اقامه نماز ظهر و فرا رسیدن نیمه روز را برایمان اعلام می‌کند.

در حالی که شرایط سبزوار کرونایی است و به تازگی کتابخانه باز شده و مراجعه کننده‌‌ای وجود ندارد، از آقای مقیمی درخواست می‌کنم، برخی از کتب وقفی مرحوم پدرش را نشانم دهد و او برخی از آن‌ها را که مهر قدیمی کتاب‌خانه پدر را به همراه دارد نشانم می‌دهد.

در هنگام خروج، به همراه آقای مقیمی به دفتر کارش در طبقه دوم وارد می‌شویم. اتاقی کوچکی که به عکس‌های یادگاری قدیمی از کودکی تا انتهای زندگی این واقف خیراندیش مزین شده است. در بخش‌هایی نیز یادگاری‌هایی از مرحوم دکتر علی شریعتی، استاد حمید سبزواری و علمای بزرگ دینی به چشم می‌خورد.

موضوع فرهنگ و کتابخوانی از موضوعات غریبی است که بسیاری از مسئولان در سخنرانی و بیاناتشان به خوبی آن را وصف می‌کنند اما وقتی پای عمل به سخنانشان می‌رسد، بسیاری به کنج عزلت می‌روند و گویی هیچ درخواستی را نشنیده‌اند و هیچگاه وعده‌ای را برای موضوعات فرهنگی بیان نکرده‌اند.انتهای پیام /ایکنا

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *