چراغسازی که چراغ دلها را روشن کرد

روستای ایزی سبزوار
چراغسازی که چراغ دلها را روشن کرد
در یک روز پاییزی میهمان پیرمردی میشوم که بعد از ۶ دهه با تعمیر چراغهای نفتی در ۷۶ سالگی با کشیدن تصاویری زیبا از عتبات عالیات فیلم زندگی او به عنوان یک مستند قرآنی در جشنواره قرآنی علوم پزشکی صاحب مقام شد و از طرف معاون وزیر مورد تقدیر قرار گرفت.

در یک روز پائیزی با عبور از مسیر جاده سبزوار به سمت سلطانآباد در ۵ کیلومتری شهرستان سبزوار در روستای ایزی با عبور از کوچههای خاکی در یک منزل قدیمی و خشتی میهمان پیرمردی روشنضمیر میشوم که یک چشمش نابیناست و از دار دنیا دارایی زیادی ندارد اما عاشق اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و سرمایه زندگیشان قرآن و اهل بیت(ع) است.
او فردی است که در جوانی به علت بیماری نتوانسته ازدواج کند و بعد از فوت والدین و درمان بیماری به سراغ بانویی نیشابوری میرود و در سن ۵۵ سالگی با او ازدواج میکند. ثمره این ازدواج دو دختر است که یکی از آنها این روزها روانه خانه بخت شده است.
سفر به سامرا با قطار
کربلایی کاظم در حالی که ۷۶ سالگی خودش را میگذراند، در گفتوگو با ایکنا با بیان اینکه ۶۰ سال به تعمیر چراغهای روشنایی و نفتی قدیمی مشغول بوده، گفت: دو بار در جوانی در سالهای ۱۳۳۲ و ۱۳۳۵ شمسی به همراه والدینم به کربلا سفر کردهام و هر بار در حدود سه ماه در کربلا و عتبات عالیات اقامت داشتم.
وی با بیان اینکه در آن زمان برای سفر به سامرا و کاظمین با قطار سفر کرده و امروز آثاری از آن ریلهای قطار نیست و برخی از آنها جمعآوری و خراب شدهاند، افزود: بیش از ۶۰ اثر نقاشی از وقایع کربلا و عتبات عالیات در سالهای اخیر کشیدهام.
این نقاش سبزواری در حالی که عنوان میکند سوادش چهار کلاس ابتدایی است و برای یادگیری قرآن به مکتب خانه روستا رفته است، افزود: نقاشی را از ۶ سالگی آغاز کرده و در دوران زندگی نقاشیهای زیادی کشیده اما تصاویری که از کربلا و عتبات عالیات میکشد اثر ویژه هستند.
یاد بخشی از مستند زندگی او میافتم که با نشان دادن برخی از نقاشیهایش به بعضی از اساتید برجسته سبزواری آنها را با آثار اساتید بزرگ نقاشی و آثار دوران قاجاریه مقایسه و بدون اینکه بدانند او کیست کارش را تحسین میکردند.
ایزی در زمانی که در مدرسه نیز حضور داشت به خاطر نقاشیهایش مورد تحسین معلمین قرار میگرفت، اما به علت شرایط خانوادگی و مشکل بیماری صرع، مدرسه را رها کرده و همراه پدر و عمویش که در حرفه چراغسازی فعالیت داشتند، به شهرها و روستاهای مختلفی سفر کردند.
بسیاری از سفرهای این نقاش سبزواری که در گذشته با دوچرخه انجام شده، به او فرصت زیادی برای تماشای بناها و مناظر را داد و با سفر به عتبات عالیات و علاقهای که به نقاشی در او وجود داشته، باعث شده تا به مصورسازی آنچه از کربلا و عتبات عالیات داشته، بپردازد.
کربلایی کاظم با بیان اینکه در سال ۱۳۶۸ به دلیل ضربهای که بر اثر افتادن به سرش وارد شد یکی از چشمهایش را از دست داده، بیان کرد: از سال ۱۳۵۰تا ۱۳۸۸ به عنوان خدمتکار پارهوقت در دبستان فرخی روستای ایزی مشغول به کار بوده و سال ۱۳۷۶ در سن ۵۵ سالگی ازدواج کرد.
جهاد در راه خدا
در حالی که همسرش ساکت در کنار او نشسته است، پای صحبت او مینشینم تا علت ازدواجش را با مردی که یک چشمش را از دست داده، با بیماری گریبانگیر بوده و در دوران پیری قرار داشته، جویا شوم.
خانم ایزی در یک جمله کوتاه با بیان اینکه «به خاطر تأمین آخرتم و جهاد در راه خدا با او ازدواج کردم» ادامه داد: بسیاری از طرحهایی را که همسرم میکشد از جمله داستان میدان رفتن وهب و مادر وهب، حضرت علیاکبر(ع) و تصاویر وقایع کربلا را من به او پیشنهاد میدهم و او برخی از آنها را از روی مراسم تعزیهخوانی روستای ایزی با خودکار و تلفیق رنگها به تصویر میکشد.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از آثار نقاشی او در چند سال اخیر به فروش رفته و مدتی از طرف دانشگاه سبزوار آثار خریداری و به فروش رسید، اضافه کرد: هنوز کربلایی به من «تو» نگفته و برایم احترام زیادی قائل است.
این مداح اهلبیت عصمت طهارت(ع) با اشاره به اینکه سواد خواندن و نوشتن ندارم و روضه ۱۴ معصوم را از روی کتابهای مختلف از طریق شنیدن حفظ کردهام، تصریح کرد: چشم راستم از زمان بدو تولد نابینا بود و چشم چپ هم به علت بیماری تا به امروز سه بار به زیر تیغ جرای رفته است. اما در مراسم عزای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در روستا حضور دارم و روضهخوانی میکنم.
دوست ندارم کارم پیش امام حسین(ع) بی ارزش شود
وی با اشاره به اینکه تعیین پول برای روضهخوانی را گناه میدانم و دوست ندارم ارزش کارم را در پیش امام حسین(ع) از دست بدهم، افزود: ثمره ازدواج ما دو دختر است که یکی از آنها به خانه بخت رفته و دیگری ۱۲ ساله است.
وقتی از او سوال میکنم چرا وقتی برخی افراد شما را آزار میدهند نفرین نمیکنید، گفت: مگر زمانی که خاکروبه بر سر پیامبر(ص) در مدینه میریختند رسول خدا(ص) مردم زمانه خودش را نفرین کرد؟ من از امت همان پیغمبرم و هر چقدر نیز برخی از مردم و یا بعضی از بستگانم آزارم بدهند، هیچ وقت راضی نمیشوم کسی را نفرین کنم.
خانم ایزی با بیان اینکه منزلی که در آن ساکن هستیم اگر چه گلی و قدیمی است اما خودمان به مرور زمان ساختهایم و پر از اخلاص و صفا است، بیان کرد: از طرف کمیته امداد امام خمینی(ره) بازدید آمدند و گفتند ما نمیتوانیم اینجا را برای شما بسازیم، شما یک زمین خارج از این محدوده بخرید و تحویل بدهید تا برایتان منزل بسازیم.
وی با اشاره به اینکه با کدام پول زمین بخریم، افزود: هر روز صبح از زمان اذان صبح بیدار شده و بعد از اقامه نماز صبح کارهای روزانه خودمان را با تلاوت قرآن کربلایی آقاکاظم آغاز و به امید خدا حرکت میکنیم.
این مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اضافه کرد: بزرگترین آرزویم در زندگی خوشبختی فرزندانم و زیارت حرم سیدالشهدا(ع) است، امامی که عمری روضهخوانش و ذاکرش بودم.
و چه زیبا ابوسعید ابوالخیر گفته است: «مردان خدا ز خاکدان دگرند/ مرغان هوا ز آشیان دگرند/ منگر تو ازین چشم بدیشان کایشان/ فارغ ز دو کون و در مکان دگرند»
گزارش از علی اکبر ملکی، خبرنگار ایکنا