از « خوشاب» تا «تدمر»

از « خوشاب» تا «تدمر»- بصیرت خوشاب

بازدیدها: 1691

روایت هایی درباره شهید مدافع حرم احمد جلالی نسب اهل شهرستان خوشاب

از « خوشاب» تا «تدمر»

.

از « خوشاب» تا «تدمر»
از « خوشاب» تا «تدمر»- بصیرت خوشاب

.روزنامه خراسان رضوی: علی اکبر ملکی-  پس از دو سال حالا چند روزی است پیکر احمد بازگشته و غصه های مادر، همسر و فرزندان از نیامدن شهیدشان به پایان رسیده است. مادر حالا هروقت دلش برای احمد تنگ می شود کنارمزار فرزندش می رود و حرف های دلتنگی اش را با او زمزمه می کند.  شهید حاج احمد جلالی نسب اولین شهید مدافع حرم شهرستان خوشاب که در زمان شهادت پیکرش مفقود الاثر شده بود، 27 فروردین در پی تفحص شهدا در منطقه تدمر سوریه، بعد از دو سال انتظار خانواده، به میهن بازگشت و در خاک وطن آرام گرفت. همان لحظات بود که آرزوی مادر برآورده شد، او پیکر احمد را در آغوش کشید، دلش آرام شد، با او وداع کرد و آخرین حرف هایش را با فرزندش در میان گذاشت.   چند روز پس از مراسم خاک سپاری این شهید مدافع حرم، به سراغ فرزند و برادر شهید رفتیم و درباره پدر با او همکلام شدیم.

مثل یک شمع سوخت
 محمد جلالی نسب فرزند این شهید که طلبه ای جوان است، می گوید: برای مادربزرگم غم از دست دادن پدربزرگم که از جانبازان دفاع مقدس بود به اندازه کافی سنگین بود که با شهادت پدرم این غم و دلتنگی مضاعف شد. همه احساس می کردیم که مفقود الاثر شدن پیکر پدر آن هم به مدت دو سال این غم و هجران را برای مادربزرگم سخت تر و
دردناک تر کرده بود. او همانند یک شمع در عشق و فراق فرزندش در این دو سال تا زمان پیدا شدن پیکرش سوخت و صبوری کرد.
آقا محمد می گوید: پدرم در سال 95 برای سومین بار که می‌خواست به جبهه سوریه اعزام شود به دلیل مسئولیتی که داشت با رفتنش مخالفت می شد که در نهایت با اصرار و پیگیری های زیادش مجوز رفتنش صادر شد.
 فرزند شهید با تاکید بر این که پدرم بعد از اتمام دوران راهنمایی به دلیل علاقه‌ای که به تحصیل در علوم حوزوی داشت وارد حوزه علمیه شد ولی بعد از دو سال به درخواست پدرش ترک تحصیل کرد و شاگرد نانوایی شد تا به اقتصاد خانواده کمک کند، افزود: پدرم سال 95 در زمان شهادتش حدود ۴۳ سال داشت، او انواع مهارت های فنی از جمله برقکاری، لوله کشی ساختمان، گچ کاری ساختمان و جوشکاری را بلد بود.
موسی‌الرضا جلالی نسب برادر شهید نیز در این گفت وگو همراه ماست. او که خود پاسدار است می گوید: ما در خانواده هشت پاسدار داریم که بعد از شهادت برادرم سه پاسدار دیگر نیز اضافه شده است. درست است امروز ما از حضور برادرم احمد محروم هستیم اما  افتخار همه ما  دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و  ولایت و رهبری و ارزش‌های انقلاب و اسلام است.
وقتی خبر شهادت را به مادرم دادم
آقا موسی الرضا می گوید: از زمانی که قصد رفتن به سوریه را داشت در جریان کارهایش بودم و حتی خودم کارهای اعزامش را پیگیری می کردم. او سه سال از من بزرگ تر بود و زمانی هم که به شهادت رسید خودم خبر شهادتش را به مادرم دادم. اگرچه غم بزرگی برای مادرم بود  اما دعایش این بود که خداوند این شهید راه اسلام را از آن ها قبول کند.
وی ادامه می دهد:  شهید جلالی نسب معاون عملیات یگان امنیتی سپاه امام علی بن ابیطالب(ع) در استان قم بود که توفیق خدمت در حرم حضرت معصومه(س) و هیئت رزمندگان قم را داشت.
اهل نمایش نبود
آقا موسی الرضا درباره برادرش این طور می گوید: احمدآقا در اخلاق و رفتار نمونه بود. احترام به والدین و به ویژه مادرم از جمله ویژگی هایی بود که در رفتار او خیلی بارز بود و شاید دعای مادرم بود که او را عاقبت به خیر کرد. در واقع کارهای خیری که احمد آقا انجام می داد این طور نبود که   نمایشی باشد. او حقیقتا در رفتارش نوعی باور و خلوص نیت داشت و به دلیل همین ویژگی ها به عنوان بنده خوب خدا برای شهادت انتخاب شد. او حرف هایش را با این جمله به پایان می رساند که دشمن بداند من و همه اعضای خانواده و کسانی که لباس سبز پاسداری به تن کرده ایم خاری بر چشم او هستیم و نه تنها از فداشدن در راه اسلام هراسی نداریم بلکه آرزوی همه ما در این لباس پیوستن به کاروان   شهداست که این راه جز سعادت نیست.شایان ذکر است، پیکر مطهر پاسدار شهید مدافع حرم «احمد جلالی نسب» که 22 آذر 95 در نبرد با تروریست‌های تکفیری در شهر تدمر سوریه به شهادت رسیده بود، پس ازدو سال در جریان تفحص و پس ازاعلام نتیجه آزمایش DNA شناسایی شد. پیکر این شهید اهل شهرستان خوشاب خراسان رضوی 27 فروردین 98 پس از تشییع در قم در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) این شهر به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/ 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *