ترک تحصیل علوم دینی به احترام درخواست پدر
بازدیدها: 18391
برگهایی از زندگانی اولین شهید مدافع حرم شهرستان خوشاب؛
ترک تحصیل علوم دینی به احترام درخواست پدر
شهیدان افرادی جدا از جامعه و مردم نیستند، شهدا کسانی هستند که پا روی نفسشان گذاشتند، برای خدا قدم برداشته و خالصانه کار کردند، خلوص نیتی که بسیاری از ما از آن غافل هستیم.
به گزارش بصیرت خوشاب به نقل از خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، رهبر معظم انقلاب در پنج بهمن ۱۳۹۴ جملهای بدین مضمون بیان کردند: «یکی از امتیازات شهدای مدافع حرم مظلومیت آنان و شهادت در دیار غربت است. امتیاز بزرگی که پیش خدای متعال فراموش نمیشود».وقتی مشاهده میکنید بسیاری از شهدای مدافع حرم بیریا در دیار غربت برای دفاع از اسلام حرم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) حاضر میشوند و بعضی از افراد با تکبر و غرور انواع تهمتها را نثار آنان میکنند و برخی از افرادی که میتوانند از آنان دفاع کنند ولی سکوت میکنند، انسان جز شرمندگی سخنی ندارد.
وقتی بعد از شهادت مدافعان حرم میشنوید که چه افتخاراتی داشتند و چه توفیق بزرگی نصیب آنان شده است. انسان از خودش احساس شرمندگی میکند چرا که تا کنون با بسیاری از آنان در رفت و آمد بوده ولی آنها را به درستی نشناخته است که اگر میشناخت شاید به گونهای دیگر رفتار میکرد.شهیدان افرادی جدا از جامعه و مردم نیستند. شهدا کسانی هستند که پا روی نفسشان گذاشتند، برای خدا قدم برداشته و خالصانه کار کردند، خلوص نیتی که بسیاری از ما از آن غافل هستیم.در تشییع و تدفین نمادین اولین شهید مدافع حرم شهرستان خوشاب در سلطانآباد مرکز شهرستان خوشاب یک جمله بیان شد که همه گریستند، جمله کوتاه و مختصر بود ولی بسیار پر ارزش و معنا دار«شما پدرم را نمیشناسید ولی برای تشییع شهید آمدید، اگر مثل من او را میشناختید یک چشمتان اشک خواهد بود و چشم دیگرتان خیره به عکس، از دست دادن حاج احمدها برایمان مصیبت است.»
برای اینکه این جمله را درک کنم و معنایش را بفهمم بعد از مراسم تدفین به سراغ فرزند شهید حاج احمد جلالینسب میروم کسی که این جمله تأثیرگذار را بیان کرد و همه را به گریستن وادار کرد.حجتالاسلام محمد جلالینسب، فرزند اولین شهید مدافع حرم شهرستان خوشاب در گفتوگو با ایکنا درباره پدر شهیدش، گفت: پدرم کسی بود که یک ذره ریا در کارش نداشت، همیشه کاری را قبول میکرد که در انظار مردم نباشد و بتواند برای خدا خالصانه انجام دهد.وی با بیان اینکه شهادت مایه افتخار است و بالاترین مقام را در نزد خدای متعال شهیدان دارند، ابراز کرد: پدرم در سال ۱۳۵۲ در روستای شمآباد، روستای نمونه ایثارگری کشور متولد شد و در زمان شهادت حدود ۴۳ سال سن داشت، کسی که انواع هنرهای مختلفی از جمله برقکاری، لوله کشی ساختمان، گچ کاری ساختمان و جوشکاری را بلد بود.
ترک تحصیل به احترام درخواست پدر
وی با اشاره به اینکه پدرم بعد از اتمام دوران راهنمایی به دلیل علاقهای که به تحصیل در علوم حوزوی داشت وارد حوزه علمیه شد، تصریح کرد: متأسفانه به دلیل اینکه خانواده پدر بزرگم از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نبودند، بعد از دو سال تحصیل در علوم دینی پدر بزرگم از پدرم میخواهد درس را رها کند و در نانوایی مشغول کار شود.حجتالاسلام جلالینسب با تاکید بر اینکه پدرم از آیتالله اراکی استفتاء میکند که بین امر پدر و تحصیل چکار کنم؟ آن مرجع تقلید برایشان مینویسند: «امر پدر مقدستر است» و ایشان کسب علم و دانش در حوزه را رها کرده و در نانوایی مشغول به کار میشوند.این فرزند شهید اضافه کرد: بعد از دوران خدمت سربازی به دلیل لیاقت و شایستگی که از او دیده بودند درخواست میکنند وارد سپاه شود. پدرم آن در خواست را قبول کرده و استخدام سپاه میشود.
وی با اشاره به اینکه از سال ۱۳۸۰ دو بار خانهمان را عوض کردیم، بیان کرد: آن شهید بزرگوار به غیر از مشارکت در ساخت و ساز مسجد، کار برق کشی مسجد را بدون دریافت مزدی قبول میکرد و حتی گاهی اوقات برای خرید اجناس از در آمد خودش هزینه میکرد.
خدمت در حرم حضرت معصومه(س)
این طلبه حوزه علمیه قم با اظهار اینکه از سال ۱۳۹۱ پدرم مسئولیت یکی از ایستگاههای صلواتی حرم مطهر حضرت معصومه(س) را قبول کرد و همراه پدر به آنجا رفتم، تصریح کرد: بعد از مدتی این قسمت تعطیل و در بخش دیگری با هم خادم حرم حضرت معصومه(س) شدیم.وی افزود: پدرم بعد از ساعت اداری هر کجا به ایشان نیاز داشتند برای خدمت صادقانه حاضر بود و همیشه یا در مسجد بود یا به حرم برای خدمترسانی میرفت و خدمترسانی آن بزرگوار به نحوی بود که در انظار نباشد.
خدمت بی ریا
حجتالاسلام جلالی نسب با ابراز اینکه پدرم همیشه کارهایی را در مجالس قبول میکرد که دیگران به ندرت آن را میپذیرفتند، گفت: هیچ وقت به عنوان سخنران نمیرفت و در مجالس مذهبی هیات رزمندگان قم که حدود ۵۰ هزار نفر حاضر هستند در بخش پذیرایی، بخش چای و خدمترسانی پشت صحنه مراسم را قبول میکرد تا در انظار عمومی نباشد.
این فرزند شهید با اشاره به اینکه استراحت بابا زمانی بود که به میهمانی میرفتیم، ادامه داد: حاج احمد سر کارش انسانی مقتدر، استوار و جدی در کار بود. با سربازان و خانوادهاش با مهربانی برخورد میکرد، هیچ وقت خستگی و عصبانیت خود را به خانه نمیآورد.
وی اضافه کرد: پدرم مطیع رهبری بود و هر کجا نظام مقدس جمهوری اسلامی به ایشان نیاز داشت همیشه خالصانه آماده خدمترسانی بود، اظهار کرد: ۲۰ آذر ۹۵ زمانی که ایشان برای سومین بار برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفته بود در منطقه تدمر به درجه رفیع شهادت رسید.
حجتالاسلام سید حسین حامدنیا، از نزدیکان این شهید و کسی که ۲۰ سال رابطه دوستی و رابطه خانوادگی با آن شهید داشته، به خبرنگار ایکنا گفت: همه شهدای ما انتخاب شده و دارای امتیاز خاصی هستند.وی با اشاره به اینکه حاج احمد علاوه بر کار در اداره از فعالان فرهنگی مسجد و از اعضای هیات امنای مسجد جوادالائمه(ع) شهرستان قم بود، گفت: آن شهید بزرگوار کسی بود که مداوم در حال تلاش و فعالیت فرهنگی و خدمت به مردم بود.
این روحانی جلیل القدر با اشاره به دوستی و شناختی که داشت، ابراز کرد: از افتخارات آن شهید بزرگوار به غیر از فعالیتهایی فرهنگی و اجتماعی که در اداره و مسجد محل داشتند خادمی حرم حضرت معصومه(س) بود که در جوار آن حضرت مشغول خدمت به زائران آن حضرت بود.
علی اکبر ملکی