۱۵ سال پای پیاده در راه نماز جمعه
بازدیدها: 345
۱۵ سال پای پیاده در راه نماز جمعه
گروه شهرستانها ــ در حال عزیمت به شهرستان خوشاب در نزدیکی سلطانآباد پای صحبتهای پیرمردی مینشینم که ۱۵ سال است عاشقانه برای رسیدن به نماز جمعه با پیای پیاده سفر میکند.
در یک روز جمعه، در حال عبور از مسیر جاده بینالمللی سبزوار به سلطانآباد (مرکز شهرستان خوشاب) هستم. پیرمردی که پرچم یا مهدی(عج) را به دوش گرفته و در حاشیه جاده در حال پیادهروی به سمت سلطانآباد است نظرم را به خود جلب میکند.
برخی از رانندگان با بیتفاوتی از کنارش عبور میکنند و برخی نیز درخواست میکنند تا او سوار خودرو آنها شود، اما امتناع میکند. با توقف خودرو در کنار جاده به سمت او حرکت میکنم و دقایقی را با او به گفتوگو مینشینم.
این پیرمرد که خودش را اسکندر برقبانی و ساکن روستای برقبان از توابع شهرستان خوشاب معرفی میکند، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از خراسان رضوی، گفت: از حدود ۱۵ سال قبل که اولین نماز جمعه شهر سلطانآباد اقامه شد، هر هفته پیاده مسیر ۱۵ کیلومتری روستا تا محل نماز جمعه را طی میکنم.
این پیرمرد ۷۰ ساله ادامه میدهد: عشق خاصی به شرکت در نماز جمعه دارم و شرکت در این نماز عبادی سیاسی به من انگیزه و انرژی خاصی میدهد.
برنامهریزی در مسافرت برای شرکت در نماز جمعه
وی افزود: کارگر سادهای بیش نیستم، بیسواد هستم و حتی سواد نوشتن اسم خودم را نیز ندارم اما انگیزه ویژهای برای پیادهروی جهت حضور در نماز جمعه دارم. تاکنون در نماز جمعه ۱۷ شهرستان مختلف در کشور از جمله رشت، تهران، نیشابور و بجنورد شرکت کردهام و همیشه در مسافرتها به نحوی برنامهریزی میکنم تا بتوانم در نمازجمعه شرکت کنم.
برقبانی با تأکید بر اینکه علاقه زیادی به تلاوت قرآن دارم اما سواد خواندن ندارم، بیان میکند: وقتی در جلسات قرآنی و محافل انس با قرآن و یا سخنرانی علما حضور دارم، سعی میکنم به معانی آیات قرآن گوش بدهم و در حد ممکن به آن عمل کنم.
وی با سفارش به اقامه نماز اول وقت، اضافه میکند: قدر نماز جمعهها را باید بدانیم و فرصتها را از دست ندهیم؛ چرا که هیچگاه تکرار نخواهند شد.
این نمازگزار خوشابی با انتقاد از فرصتسوزی جوانان و از دست دادن نیروی جوانی بدون برنامهریزی و هدف، بیان میکند: جوانان برای اقامه نماز، عبادت و بندگی خدا سستی و تنبل نکنند و پرهیز کار باشند.
اين راه عشق است
در حالی با او خداحافظی میکنم که سخنان شهید بهشتی در ذهنم مرور میشود «تا انسان عقل حسابگر معاملهگر را از خانه تنش بیرون نکند، عشق خدا به خانه دلش قدم نگذارد، عاشق شوید. برادرها، خواهرها عاشق شوید. زندگی به عشق است. عقل به آدم زندگی نمیدهد. عقل به آدم حساب میدهد چطور بخورد، چطور بهتر بخوابد، چطور بهتر پلاسیده شود، چطور بهتر دلمرده باشد. عشق است که در دل انسان آتش زندگی و شعله زندگی را بر میفروزاند. مسلمان عاشق است، عاشق خداست، عاشق حق است، عاشق عدل است، عاشق انسان شدن است، عاشق ملکوت است و دنیا با همه زیبندگیها و فریبندگیها، برایش صرفاً میدان ساخته شدن و ره پیمودن بهسوی آن معبود و معشوق جاودان است».
انتهای پیام