پذیرایی از شاه با نان و نمک/ بازشناسی حکیم سبزوار، متضمن ادای حق این فیلسوف

گذری بر زندگی حکیم فرزانه، حاج ملاهادی سبزواری؛
حاج ملاهادی در حالی که با سه پادشاه قاجاریه هم عصر بود، از ناصرالدین شاه در خانه ساده خودش با نان و نمک و دوغ پذیرایی کرد. علیرغم اصرار شاه هیچ چیز نخواست و حتی راضی به حذف مالیات زمینهای زراعتیاش هم نشد چون معتقد بود بر دوش دیگران این مالیات قرار میگیرد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، هیچ آیینی در جهان همچون آیین اسلام از نظر برخورداری از الگوهای برجسته و اسوههای تربیتی وجود ندارد. از افتخارات مکتب قرآن، پرورش چهره هایی بالنده و متبحراست که تمام جهانیان از آن سود میبرند و بعد از سالها هنوز نام و یادشان بر قلبها به سبب ارادت به ائمه اطهار(ع) و نفوذ کلامشان به دلیل برگرفتن از قرآن، امید بخش و نشاط انگیز است.
مطالعه شرح حال بزرگان و مطالعه سیره و روش آنان برای نسل جوان و پیر دارای سرمشقها و الگوهای رفتاری است که با عمل به آنها قطعا زندگی جامعه امروزی متحول خواهد شد وگرنه اگر بخواهیم از بزرگان فقط با قرآئت فاتحه یاد کنیم چندان سود نخواهیم برد؛ از این میان بزرگان زیادی هستند که در شهر و دیار ما مدفون هستند اما شناختی از آنها نداریم.
فیلسوف و عارف فرزانه حاج ملاهادی سبزواری متخلص به «اسرار» در سال ۱۲۱۲ ه.ق در دارالمونین سبزوار در خانوادهای مذهبی و با ایمان متولدشد. وی در سنین ۷ یا ۸ سالگی به تحصیل صرف و نحو پرداخت اما از آنجایی که روزگار با برخی از بزرگان سرناسازگاری دارد، این عالم برجسته هم در سن ۱۰ سالگی پدرش را از دست داد.
اساتید
بعد از فوت پدر، پسرعمه اش حاج ملاحسین سبزواری در مشهد سرپرستیاش را به عهده گرفت و هادی در جوار امام رضا(ع) به یادگیری فقه و اصول و دیگر علوم روزگار در نزد این استاد فرزانه مشغول شد. حکیم سبزواری در این رابطه میگوید: « … مرا از سبزوار به مشهد مقدس حرکت داد و آن جناب انزوا و تقلیل غذا و عفاف و اجتناب از محرمات و مکروهات و مواظبت بر فرایض و نوافل را مراقب بود و داعى را هم در اینها چون در یک حجره بودیم سهم و مشارکت داشت و سنواتى ریاضات داشتم و آن مرحوم استاد ما بود در علوم عربیه و فقهیه و اصولیه ولى با آنکه خود کلام حکمت دیده بود و شوق و استعداد هم در ما مىدید نمىگفت مگر منظق و قلیلى از ریاضى پس عشره کامله را با آن مرحوم در جوار معصوم به سر بردم …»(بنیاد حکمت سبزوارى، ص ۲۱).
وی در حالی که میتوانست به دلیل ارث زیادی که داشت زندگی راحتی انتخاب کند، زندگی طلبگی را همراه با قناعت برگزید. سال ۱۲۳۲ به قصد حج حرکت کرد ولی در مسیر اصفهان به دلیل بیان و علم آیتالله ملااسماعیل دربکوشکی، اصفهانی شد و شش سال از عمر خودش و هزینه حج را خرج آنجا کرد و چهار سال بعد از آن از درس ملاعلی نوری در همان جا فیض برد.

این عالم دینی مجددا سال ۱۲۴۲ به مشهد برگشت و در مدرسه حاج حسن به تدریس فقه و اصول و حکمت مشغول شد؛ در سن ۳۸ سالگی بعد از به جای آوردن اعمال حج در برگشت از سفر خانه خدا به دلیل ناامنی راههای ناشی از مرگ فتحعلی شاه قاجاردر کرمان در مدرسه علمیه معصومیه به صورت ناشناس خادم شد. در رفت و آمد با طلبهها و پاسخ به پرسشهای آنها بعد از مدتی شاگردان و اساتید حوزه فهمیدند با عالمی برجسته و فرزانهای بزرگ روبرو هستند.
در همان جا با دختر خدمتگزار مدرسه ازدواج کرد و بعد ازمدتی به زادگاهش سبزوار برگشت و حاصل این ازدواج سه دختر و دو پسر بود و یک فرزند پسر نیز بعد از مرگ همسر اولش به یادگار داشت که در جوار خودش دفن شده است.

ویژگیهای برجسته
ویژگیهای شخصیتی این عالم برجسته را میتوان از دو جهت علمی و عملی بیان کرد. آثار به جای مانده از وی نشان میدهد که در هر دو بعد این عالم دینی دارای شخصیتی بینظیر است. آثاری که در زمینههای فقه و اصول تفسیر، منطق، ریاضیات، ادبیات و علم طب به یادگار مانده است. وی در زمینه شعر و ادب متخلص به «اسرار» بوده و دارای دیوان شعری است.
این مرد بزرگ در مقابل قلدران و زورگویان میایستاد و ذرهای ترس و دلهره نداشت اما در مقابل عظمت پرودگار به زمین میافتاد و بنا به گفته همسرش، او در تمام مدت عمر، ثلث آخر شب رازونیاز میکرد و بعد از نماز مغرب و عشا، ساعتها به خواندن دعا و مناجات میپرداخت.
از ویژگیهای عملی حاج ملاهادی میتوان به احترام زیاد او به سادات به سبب ارداتی که به اهل بیت(ع) و ائمه اطهار(ع) داشت نام برد. وی هر ساله در عید غدیر به مردمی که به دیدنش میآمدند، به همه فقرا نیم قرآن و به سادات ۱ قرآن عیدی میداد.
وی هم چنین هر ساله سه شب آخر از دهه صفر را در منزل خودش مراسم روضهخوانی برگزار و از مهمانان و عزاداران با آبگوشت پذیرایی میکرد؛ حکیم سبزواری هیچ وقت از بیتالمال ارتزاق نکرد از ۱۰ سالگی روی پای خودش بود ولی با قناعتی که داشت تمام عمر در یک خانه ساده زندگی کرد و درآمد باغ و زمینهای زراعیش را بعد از کسر ما یحتاج زندگی بین فقرا و مستمندان و طلبهها تقسیم میکرد.
دیدار با ناصرالدین شاه قاجار
حاج ملاهادی در حالی که با سه پادشاه قاجاریه هم عصر بود،از ناصرالدین شاه در خانه ساده خودش با نان و نمک و دوغ پذیرایی کرد. علیرغم اصرار شاه هیچ چیز نخواست و حتی راضی به حذف مالیات زمینهای زراعتیاش هم نشد چون معتقد بود بر دوش دیگران این مالیات قرار میگیرد.

بعد از این دیدار ناصرالدین شاه ۵۰۰ تومان که آن زمان پول زیادی بود برایش فرستاد ولی این مرد فرزانه نصف آنرا بین طلاب علوم دینی و بقیه را بین نیازمندان تقسیم کرد و به سادات به دلیل احترام زیاد دو برابر داد که در این راستا چقدر زیبا سروده است که
هر کسی در کنف دولت صاحب جاهیست دل قوی دار تو «اسرار» خدا ما را بس!
کرامات حکیم سبزواری
از حکیم سبزواری کرامات زیادی نقل شده است که در ذیل به یکی از این کرامات اشاره میکنیم. «عروس حاج ملاهادی نقل میکند سالی در روز عید غدیر همه فامیل قبل از رسیدن میهمانان دور هم جمع بودیم وقتی همه برای پذیرایی به طبقه بالا رفتند. حاجی روبه من کرد و گفت: در روایت است که اگر کسی در روز عید سعید غدیر جامه نو بپوشد بدنش بر آتش حرام خواهد شد ولی افسوس که ما امسال پیراهن نو مهیا نکردیم. پس از نقل حدیث از جای برخاستند و در میان اندرونی مشغول قدم زدن شدند و من نیز به همراه حاجی در میان خانه بودم پس از اینکه کمی خسته شدند دوباره به همان اطاق خودشان برگشتند و من نیز پشت سر حاجی وارد اطاق شدم و ناگهان متوجه شدم که بر روی کتابهای حاجی یک پیراهن نو که از جنس کرباس بود قرار دارد و حاجی در مقابل من بسم الله گفته و پیراهن نو را پوشیدند و فرمودند که الحمد لله پیراهن نو هم رسید.«(شرح زندگانی حاج ملا هادی ص ۳۵)

شاگردان
حکیم سبزواری علاوه بر حوزه علمیه کرمان و سبزوار نزدیک ۴۰ سال در حوزه علمیه مشهد به تدریس پرداخته و حاصل این تلاش پرورش شاگردان بسیاری بوده است. در اینجا تنها به اسامی تنی چند از آنان اشاره میشود: آخوند ملا محمد فرزند ارشد حکیم، آخوند ملامحمد کاظم خراسانی مؤلف «کفایة الاصول» ـ ملامحمد کاظم سبزواری ـ آقا شیخ علی فاضل تبتی ـ آیتالله حاج میرزا ابوطالب زنجانی ـ آیتالله حاج میرزا حسین مجتهد سبزواری ـ ملاعلی سمنانی ـ آقا سید احمد رضوی پیشاوری هندی و …
آثار علمی
عظمت تألیفات حکیم سبزواری بر اهل دانش و حکمت پوشیده نیست که در اینجا با بررسی آثار ارزشمند وی گوشهای از افق فکری و وسعت علمی ایشان معرفی شده است:
۱. منظومه و شرح منظومه سبزواری، دیوان حاج ملا هادی، اسرار الحکمة فی المفتتح المغتتم، شرح فارسی بر برخی از ابیات مشکل مثنوی مولانا، مفتاح الفلاح و مصباح النجاح: شرح دعای شریف صباح منسوب به مولی الموحدین امیرالمؤمنین(ع) است، شرح الاسماء: شرح دعای جوشن کبیر است، النبراس فی اسرار الاساس: یک دوره فقه به طور خلاصه در قالب نظم ریخته شده و با اسرار و حکمت بیان شده است، راح قراح و کتاب رحیق در علم بدیع، حاشیه بر الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه اثر نفیس مرحوم صدرالحکماء المتألهین ملاصدرالدین شیرازی.، حاشیه بر اسفار اربعه ملاصدرالدین شیرازی، حواشی بر کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرالدین شیرازی، حاشیه بر مبدأ و معاد صدرالدین شیرازی: البته نسبت به سه حاشیه قبل مختصر تر میباشد، حاشیه بر شرح سیوطی لابن مالک (در علم نحو)، حاشیه بر کتاب «شوارق» اثر ملا عبدالرزاق لاهیجی (در حکمت)، هدایه الطالبین فی معرفه الانبیاء و الائمه المعصومین.
وفات حکیم
حکیم سبزوارى پس از ۷۷ سال زندگی در این عالم خاکی در عصر روز بیست و هشتم ذى الحجه سال ۱۲۸۹ ه.ق دارفانى را وداع گفت و جامعه مسلمانان و حوزههاى علمىه را در ماتم فرو برد. پیکر پاک و مظهر آن عالم فرزانه و بی نظیر با شرکت اقشار مختلف مردم سبزوار و در حالى که دوستان و شاگردان آن بزرگوار از شدت حزن و اندوه اشک مى ریختند، تشییع شد و در بیرون دروازه سبزوار به نام درواز نیشابور(۱۷) (معروف به فلکه زند) دفن گردید.
مرحوم میرزا یوسف، فرزند میرزا حسن مستوفى الممالک، وزیر اعظم ایران در سال ۱۳۰۰ ه.ق آرامگاهى در آنجا احداث نمود. این آرامگاه که در مساحت حدود ۱۱۰ و عرض ۵۰ قدم ساخته شد، در اطراف صحن آن حجره هاى متعددى براى سکونت زوار ساخته بودند که اکنون هم با همان بقعه و صحن با کیفیت سابق موجود است.

پیام ولی امر مسلمین به کنگره بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد حکیم ملاهادی سبزواری
بسمالله الرحمن الرحیم
خدای بزرگ را سپاس که دلهای بیدار و قدرشناس شما مردان علم را به تجلیل از شخصیت حکیمی بلندمرتبه برانگیخت که دنیای پا در گل و گرفتار امروز، به شناخت انسانهایی چون او ـ آزاده و سر در بلندای ملکوت ـ بسی نیازمند است.
مدح چنان خورشید سیرتانی، جز از صاحبان چشمهای روشن و بصیرتهای نافذ نمیشاید، که توانسته باشند حجاب پرزرق و برق علم بیعمل، و فلسفهی بیروح، و مادهی بیمعنا را دیده و ترکیب بدیع اندیشهی بلند، و روانروشن، و دل خاشع، و ذوق لبریز، و تن خاکسار را در کسانی چون حکیم فرزانهی قرن سیزدهم، یعنی حاجی ملاهادی سبزواری تماشا کنند.
این جمع فرهیخته بر آن است که حکیم سبزواری را بازشناسی کند. هر که برگی چند از سرگذشت آن بزرگ را خوانده باشد نیک میداند که در زمرهی کسانی چون او ـ عرشسیر و خاکنشین ـ کمتر کسانی چون او در دوران زندگی، شناخته شدهاند. او را در زندگیاش خلق بیشماری شناخته و بدو دلسپرده و پرواز شکوهمندش را از منفذ تنگ چشم مادی دیدهاند.
چندین کتاب او پیش از درگذشتش به چاپ رسیده و در حوزههای حکمت و دین، دستگیر استادان و دانشجویان شده و نام درخشان او را به دور دستها برده است. و از زمان او تا امروز هزاران صفحه دربارهی او و فلسفهاش و کتابهایش، قلم زده شده است.
بازشناسی نامآوری چون این بلند آوازه مرد، چگونه و به چه معنی است؟ در این باب سه دیدگاه با هم و در کنار هم، سزاوار ژرفنگری است:
نخست، نگاهی تازه به حکمت اوست که آمیزهیی از تفکر قدیم عقلائی با رشحهی الهام عرفانی است. در محشر اندیشههای فلسفی روز که غالبا از نور معنی و پرتو توحید، بیگانه و بیخبر است، جای این فلسفهی قرآنی و پایههای استقرار و خللناپذیرش، خالی است.
زبانی آشنا با فرهنگ و معارف کنونی جهان، و دستی چیره در ترسیم زیباییهای حکمت متعالیه، و در پشت آن، ذهنی ژرفبین و نواندیش و جامعنگر به کار است تا فلسفهی این حکیم بزرگ را در نمایشگاه فاخرترین فرآوردههای بشری، در جای سزاوار خود بنشاند.
دوم، نظری از سر عبرت به تأثیر این معرفت فلسفی، در بنای شخصیت خود فیلسوف است. اگر فلسفه، شناختی درست از هستی، برای بنای انسان راستین است، کدام تجربه از این بهتر و گویاتر؟
و سوم زدودن این گمان غلط که فلسفهی اسلامی از قرنهای میانهی هجری به خاموشی و افول تکرار گرائیده است. این غفلت خسارتبار، که قرنها گریبانگیر مطالعهکنندگان غربی و حتی عربی بوده است، میتواند با جلب نظرها به حکیم سبزواری که خود یک از شارحان و مفسران حکمت مقایسهی صدرائی و شاگرد فلاسفهی بزرگ اصفهان است، دریده شود و شعاع هدایتگر هشت قرن فلسفهی اسلامی ـ از خواجهی طوسی تا حاجی سبزواری و معاصران و شاگردان او ـ بر فضای اندیشهی فلسفی در جهان معاصر بتابد.
بازشناسی حکیم سبزوار در این زمینهها، متضمن ادای حق این بزرگمرد فیلسوف و عارف و زاهد و شاعری است که بزرگداشت او، شما صاحبدلان را به کنار تربت پاک او کشانیده است. والسلام علیکم و رحمةالله.
سیدعلی خامنهای
اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ برابر با بیست و نهم شوال ۱۳۱۴

علی اکبر ملکی – بصیرت خوشاب