سالمندان؛ حافظ آخرین سنگر اقتصاد مقاومتی در روستا

روستای دربند- داراب - سالمندان؛ حافظ آخرین سنگر اقتصاد مقاومتی در روستا - بصیرت خوشاب - علی اکبر ملکی

روستای دربند- داراب - سالمندان؛ حافظ آخرین سنگر اقتصاد مقاومتی در روستا - بصیرت خوشاب - علی اکبر ملکی

بازدیدها: 156

سالمندان؛ حافظ آخرین سنگر اقتصاد مقاومتی در روستا

روستای «دربند» آخرین سنگر اقتصاد مقاومتی در روستاست که پیرزنان و پیرمردان آن در این نقطه از کشور تا آخرین نفس در حال تلاش برای نجات کشور از وابسته نشدن به بیگانگان هستند که با رفتن آنها وعدم بازگشت جوانان به روستاها، تولید کشاورزی در کشور نابود خواهد شد.

روستای دربند شهرستان خوشاب خراسان رضوی

قصه تلخ خالی شدن روستاها از جوانان و حضور پیرمردان و پیرزنان در مناطق روستایی، قصه تلخی است که در بی‌توجهی مسئولان به روستاها در حال رخ دادن است و نمونه آن را می‌توان در روستای «دربند» در شهرستان خوشاب و یا روستاهای مشابه در دیگر نقاط کشور مشاهده کرد. روستاهایی که تولیداتشان نیاز هر خانواده و ساکن شهری است و بدون تولیدات روستاییان مانند گوشت و گندم، کشور به خارج وابسته می‌شود.

پس از عبور از جاده‌های کوهستانی و پر پیچ و خم سنگلاخی در بین راه تایر خودرو پاره و از ادامه راه بازماندیم و به روستایی قدم می‌گذاریم که آخرین نقطه خراسان رضوی است و پشت کوه‌های آن خراسان شمالی است. روستایی که پیرزنان آن، تا آخرین لحظه کنار همسرانشان با وفاداری مانده‌اند و در حالی که از همسرشان پرستاری و مراقبت می‌کنند، در سنین بالا، در حال چراندن گوسفندان و انجام کارهای کشاورزی و آخرین سنگرهای اقتصاد مقاومتی در روستا، در حال کوشش هستند و با رفتن آنها، بدون بازگشت جوانان، تولید در روستاها نابود خواهد شد.

روستای «دربند»، روستایی خوش آب و هوا و سرسبز که در امتداد دره‌یام با چشمه‌های جوشان و درختانی سر به فلک کشیده قرار گرفته و درختان سرسبزش در کنار جاده فضایی رویایی را همانند جاده‌های شمال ایران در شهرستان خوشاب پدید آورده و چشم هر بیننده‌ای را به تحسین، شکر و سپاس خدا وامی‌دارد.

روستایی که در کنار بافت خانه‌های گلی و سنگی قدیمی آن، خانه‌های آجری نیز به چشم می‌خورد و در کنار سرسبزی زیبای طبیعت، خزان برگ درختان پاییزی صحنه‌های بسیار زیبا را به نمایش گذاشته است. صحنه‌هایی که بسیاری از مسافران را در ایام نوروز و تابستان به این نقاط سرسبز ایران می‌‎کشاند. این روستا اگر چه طبیعتی بکر و دیدنی و زیبا دارد، اما برای مردمان ساکن آن، آخر دنیاست.

در کنار این وفاداری زیبای مادران و پدران زحمت‌کش، اما فرزندان، علی‌رغم نیاز والدین، در سنین پیری، آنها را رها کرده و برای کار به شهرهای بزرگ و کوچک رهسپار شده‌اند و با تشکیل خانواده در همان شهرها ساکن شدند؛ البته نبود کار و امکانات رفاهی، عاملی برای کوچ این جوانان شده باشد. روستای «دربند» از نامش کاملاً واضح و روشن است که مردمانش دربند مشکلات و وعده‌های مسئولان اسیر و گرفتار مانده‌اند، چرا که نه تلویزیون آنجا به خوبی قابل دیدن است، نه تلفن همراهی وجود دارد که اینترنتی داشته باشد تا از اخبار گوشه و کنار ایران و دنیا باخبر شوند.

مسئولان صداوسیما رسیدگی کنند

عیسی دربندی، از اهالی روستای «دربند» که در بالای کوه در حال کاشتن نهال انگور است در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، گفت: در این روستا امکانت ناچیز است به طوری که مشکل آنتن دهی  تلفن همراه و دسترسی به همه کانال‌های تلویزیون وجود ندارد و فقط به شبکه دو و سه سیما دسترسی داریم که هر از چند گاهی همان اندک امکانات هم گاهی قطع می‌شود.

وی با اشاره به بیماری همسرش که امکان عمل جراحی ندارد و گاهی نیازمند حضور آمبولانس برای رساندن او به شهر هستند، تصریح کرد: در مزرعه دچار مارگزیدگی شدم که در تماس با آمبولانس گفتند اگر تمام روستای «دربند» را هم بدهید، ما نخواهیم آمد لذا روز بعد با موتور سیکلت به سلطان‌آباد آمدیم و از آنجا برای مداوا به مشهد اعزام شدم. مسئولان برای ترمیم و مرمت راهشان و آسفالت نشدن راه، سه کیلومتری روستا بی توجهی می‌کنند.

دربندی با انتقاد از بی‌توجهی مسئولان برای ترمیم و مرمت راهشان و آسفالت نشدن راه، سه کیلومتری روستا، اضافه کرد: روز بعد با موتور سیکلت به سلطان‌آباد آمدیم و از آنجا برای مداوا به مشهد اعزام شدم.

به کوچه بعدی می‌رویم، پیرزنی در حالی که دست همسر پیرش را گرفته است، ما را به خانه‌اش دعوت می‌کند، تا اوضاع خانه‌اش را به ما نشان دهد و صدایش به گوش مسئولان و خیران برسد.

او گفت: تحت پوشش کمیته امداد هستم، دختر ۴۲ ساله‌اش معلول است و تحت پوشش بهزیستی قرار گرفته است، یکسال قبل طی بازدیدی که بهزیستی و کمیته امداد از خانه داشت  مقرر شد  در حیاط یک سرویس بهداشتی و حمام برایمان درست کنند، اما رفتند که رفتند.

پیرزن در حالی که بغض کرده و چشمانش پر اشک شده است، ادامه داد: دو بار چشمانم را عمل کردم و سه ماه بیمارستان بستری بودم، اما هیچ‌کدام از مسئولان حمایتی نکردند. 

درب اتاق گلی بغلی را باز می‌کند و در حالی که وارد اتاقی سیاه و تاریک می‌شویم، با اشاره به اجاق گازی کوتاه که روی چهار تا آجر قرار گرفته و به کپسول گاز وصل شده است، گفت: اینجا آشپزخانه من است.

زیر مخزن آتش آبگرمکن را نشانم می‌دهد که از جایش کنده شده و روی دو آجر معلق مانده است. پیرزن در حالی که به دیوار نمناک و آثار به جای مانده از آب وارد شده به اتاق اشاره و بیان کرد: این خانه بعد از هر باران باریدن، پر از آب می‌شود.

او با نشان دادن تیر چوبی که به‌صورت معلق زیر سقف لرزان قرار داده شده، تا روی سرشان خراب نشود، گفت: با بودجه هایی که در سطح کشور وجود دارد و در جاهای مختلفی خرج می‌شود، برای من پیرزن که با دختر معلولم و این پیرمرد که توانایی کار کردن ندارد و فقط درخواست ساختن یک سرویس بهداشتی ساده دارم، مسئولان می‌گویند پول و بودجه نداریم.

پیرزن ادامه داد: برای گذران زندگی و عمل چشمانم، ۵ میلیون تومان قرض کرده‌ام و به همسایه‌ها بدهکارم. برای گذران زندگی گاهی اوقات اگر نان و ماستی گیرمان بیاد و همسایه‌ها کمک کنند، غذا داریم و گاهی اوقات از نان‌های خشکی که شورای روستا از روستاهای اطراف برایمان تهیه می‌کند و در انبار نگهداری می‌کنیم، می‌خوریم.

وارد حیاط خانه با دیوارهای گلی می‌شویم. پیرمرد ۹۰ساله خانواده، در حالی که به سختی صحبت می‌کند و برخی از کلماتش را به درستی متوجه نمی‌شویم، نگران دختر معلول ۴۲ ساله‌اش است، گفت: تا زمانی که جان در بدن دارم، از او مراقبت می‌کنم و روی سرم جا دارد.

روستاها را دریابید

از این همه بی‌توجهی و وعده‌های برخی از مسئولان برای حمایت از روستائیان خسته و ناراحت هستیم که این مردم زحمت‌کش جوانی‌شان را خرج انقلاب کرده و برای روی پا ماندن کشور در عرصه تولید و وابسته نبودن به بیگانگان تمام عمرشان را هزینه کرده‌اند.

دربند آخرین سنگر اقتصاد مقاومتی در روستاست که پیرزنان و پیرمردان آن در این نقطه از کشور تا آخرین نفس در حال تلاش و با جان و دل در حال تلاش برای نجات کشور از وابسته نشدن به بیگانگان هستند که با رفتن این پیرزنان و پیرمردان و بدون بازگشت جوانان به روستاها، تولید کشاورزی در کشور نابود خواهد شد.

روستائیان نقش مهمی در اقتصاد کشور برای وابسته نبودن به بیگانگان دارند، امام خمینی(ره) در این خصوص می‌فرمایند: «چقدر برای یک مملکتی عیب است و سرشکستگی که دستش را دراز کند طرف آمریکا که گندم بدهد، کشکول گداییش را باز کند پیش دشمنش و از او بخواهد که رزقش را بدهد. چقدر برای ما سرشکستگی دارد. تا این ملت بنایش را بر این نگذارد که کشاورزیش را تقویت کند و بسازد به آنکه خودش به دست می آورد، ما نمی‌توانیم استقلال پیدا کنیم.»/ علی اکبر ملکی / انتهای پیام

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *